حکایتی از وجود خدا
حاج حسین خندق آبادی(رحمه الله علیه)می فرمود:روزی رفتم به حمام دلاک گفت:مراموعظه کن گفتم که یک دستگاهی آمده از این طرف علف می ریزی از آن طرف فرش و جوراب وکاپشن وپنیروکره وشیروغیره درست می شود.باتعجب گفت این چه دستگاهی است گفتم گاو وگوسفند است سازنده آن هم خداست./بااینکه گوسفندسالی یک یا دو تا بره می زاید اینهمه مردم قربانی می کنند درتمام مراسم ها و خورد و خوراک سرمی برند ولی از تعداد گوسفندان کم که نمی شود زیاد هم می شود ولی سگ سالی ۵ یا۶بچه بلکه بیشتر می زاید ولی کسی آنها رانمی کشدزیادهم نمی شودبازبگو کارخدا در کار نیست .
+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۱ ساعت 11:33 توسط حسین
|