يك جرعه اخلاق
بخشي از درس اخلاق استاد جاودان (از شاگردان آيت الله حق شناس ره):
... چند بار داستان آن بنده خدا را برایتان عرض کردم. خدمت رسول خدا آمد و مسلمان شد و حضرت او را پیش معلم گذاشت که به او قرآن بیاموزد. آن معلم هم سوره اذا زلزل را به او یاد داد. او وقتی سوره را یاد گرفت و تمام شد بلند شد. چرا بلند شدی؟ گفت من همه چیز دین را فهمیدم. همه چیز دین چیست آقا؟ آیه هفت و هشت سوره زلزال: فمَنْ يَعْمَلْ مِثقالَ ذرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثقالَ ذرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ انسان باید به این یقین پیدا کند. اگر من یقین پیدا کنم که اگر به اندازه یک ذره مانند این ذراتی که در هوا هنگام نور و سایه دیده می شود به اندازه وزن همچین چیزی خوبی کنی، نتیجه اش را می بینی و اگر به اندازه یک همچین ذره ریزی بدی کنی می بینی. پیغمبر فرمود این فقیه شد. به زبان ما این اسلام را شناخت. همه ادیان آمده اند همین را بگویند. اگر انسان بداند کارها حساب و کتاب دارد خوب همینطور دهانش را باز نمی کند حرف بزند. آقا اگر آدم بداند دنیا حساب و کتاب دارد با هرکسی رفاقت نمی کند. شما یک بار با ایشان نشستی و نیم ساعت صحبت کردی. مثلا یک بار من یک آقایی را برای اولین بار دیدم. او از کسانی بود که همیشه مجلس را می گرداند. من تمام مدت داشتم به حرف های او گوش می کردم. بعد دیدم که یک ساعت و خورده ای، حرف نامیزان نزد. حرف نامناسب نزد. خب بنابراین بنای رفاقت را با او گذاشتم. یک روز دیگری یک حرفی زد. دیگر ارتباطم را قطع کردم. آدم اگر بداند حساب و کتاب است خوب با هرکسی رفاقت نمی کند. به خصوص برای جوان ها عرض می کنم. هر کسی که انسان را می خنداند که رفیق خوبی نیست. اگر من شما را نصیحت کنم نصیحت تلخ است. بله؟ نصیحت تلخ است دیگر. آن که حرف نصیحت می زند و حرف تلخ می زند رفیق آدم است. نه آنکه آدم را می خنداند.
... چند بار داستان آن بنده خدا را برایتان عرض کردم. خدمت رسول خدا آمد و مسلمان شد و حضرت او را پیش معلم گذاشت که به او قرآن بیاموزد. آن معلم هم سوره اذا زلزل را به او یاد داد. او وقتی سوره را یاد گرفت و تمام شد بلند شد. چرا بلند شدی؟ گفت من همه چیز دین را فهمیدم. همه چیز دین چیست آقا؟ آیه هفت و هشت سوره زلزال: فمَنْ يَعْمَلْ مِثقالَ ذرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثقالَ ذرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ انسان باید به این یقین پیدا کند. اگر من یقین پیدا کنم که اگر به اندازه یک ذره مانند این ذراتی که در هوا هنگام نور و سایه دیده می شود به اندازه وزن همچین چیزی خوبی کنی، نتیجه اش را می بینی و اگر به اندازه یک همچین ذره ریزی بدی کنی می بینی. پیغمبر فرمود این فقیه شد. به زبان ما این اسلام را شناخت. همه ادیان آمده اند همین را بگویند. اگر انسان بداند کارها حساب و کتاب دارد خوب همینطور دهانش را باز نمی کند حرف بزند. آقا اگر آدم بداند دنیا حساب و کتاب دارد با هرکسی رفاقت نمی کند. شما یک بار با ایشان نشستی و نیم ساعت صحبت کردی. مثلا یک بار من یک آقایی را برای اولین بار دیدم. او از کسانی بود که همیشه مجلس را می گرداند. من تمام مدت داشتم به حرف های او گوش می کردم. بعد دیدم که یک ساعت و خورده ای، حرف نامیزان نزد. حرف نامناسب نزد. خب بنابراین بنای رفاقت را با او گذاشتم. یک روز دیگری یک حرفی زد. دیگر ارتباطم را قطع کردم. آدم اگر بداند حساب و کتاب است خوب با هرکسی رفاقت نمی کند. به خصوص برای جوان ها عرض می کنم. هر کسی که انسان را می خنداند که رفیق خوبی نیست. اگر من شما را نصیحت کنم نصیحت تلخ است. بله؟ نصیحت تلخ است دیگر. آن که حرف نصیحت می زند و حرف تلخ می زند رفیق آدم است. نه آنکه آدم را می خنداند.
http://www.javedan.ir/post.php?id=910627105614
+ نوشته شده در شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ ساعت 9:37 توسط حسین
|